×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : دوشنبه, ۵ آبان , ۱۴۰۴  .::.   برابر با : Monday, 27 October , 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 6 خبر
آیا جامعه، آستانه اجتماعی جنگ ۱۲ روزه را داشت؟

به گزارش پژوهشگر ایرنا، در نخستین سلسله نشست‌های انجمن جامعه‌شناسی ایرنا، انواع مواجهه با جنگ با حضور «امیرحسین جلالی ندوشن» روانپزشک، «آرش حیدری» جامعه‌شناس، «آرمان ذاکری» جامعه‌شناس و « غلامرضا غفاری» جامعه‌شناس و رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مورد بررسی قرار گرفت. بخش نخست این نشست را در ادامه می‌خوانید.

غلامرضا غفاری رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این نشست گفت: یکی از موضوع‌های بسیار مهمی که دغدغه همه کارشناسان علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی بوده، آن است که آیا جامعه آستانه اجتماعی جنگ ۱۲ روزه را داشته است؟ البته جامعه ایرانی با جنگ ناآشنا نیست و در سال‌های ۵۹ تا ۶۸ جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس را تجربه کرده و جنگ را در ذهن و حافظه خود دارد؛ در واقع نسل‌های قدیمی‌تر اطلاع و شناخته بیشتری داشته و تجربه زیستی جنگ را داشتند؛ همچنین نسل‌های بعدی نیز با توجه به جنگ‌های اخیر در دنیا خیلی از بحث جنگ به دور نیستند.

وی ادامه داد: با توجه به تجربه‌ای که از جنگ داریم، این مفهوم و این تغییر مطرح می‌شود که وضعیت اکنون و آنچه که در جنگ ۱۲ روزه تجربه کرده‌ایم را با چه موقعیتی و نگاهی ارزیابی کنیم و بدانیم با چه ترکیب و توزیع جمعیتی و واجد چه ویژگی‌هایی طی آن مدت بودیم و جامعه با چه چیزهای دست و پنجه نرم می‌کند.

غفاری اظهار داشت: البته این جنگ ۱۲ روزه با جنگی که در سال‌های ۵۹ تا ۶۸ جامعه درگیر بود، متفاوت است و در مجموع ساختار جنگ، میزان جمعیت در بخش شهری و روستایی متفاوت بوده و ارتباط و پیوند این جمعیت با بیرون مرز بیشتر و متفاوت شده و اساس امکانات و قابلیت‌هایی این دوره با آن سال‌ها تفاوت دارد.

وی اضافه کرد: کنشگران و واحدهای اجتماعی با این موضوع مواجه‌اند که ماهیت جنگ به‌ویژه جنگی که در ۱۲ روز تجربه کردیم؛ از طریق مرز هوایی و دریایی مطرح بود نه زمینی؛ در این نوع جنگ از یک فاصله دور، کشور مورد هجمه و حمله قرار گرفت و نوع حمله نیز متفاوت‌تر از گذشته بوده و جامعه آن را تجربه کرده است.

این جامعه‌شناس ادامه داد: حافظه تاریخی و جمعی با درگیری این رخداد نشان می‌دهد که نظام شناختی دهه‌های پیش و بعد از انقلاب و ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی متفاوت است و نسلی که با آن مواجه‌ایم با ذائقه‌هایی که دارد هر کدام به نوعی این جنگ ۱۲ روزه را با هویت ملی، دینی، قومی و هویت‌های تازه‌ای که درگیرند، تعریف می‌کنند و همه این تفکرها به نوعی وضعیت را متفاوت می‌کند و این گفتمان مطرح است که جنگ ۱۲ روزه با دهه‌های پیش متفاوت است.

همبستگی اجتماعی چگونه شکل می‌گیرد؟
به گفته غفاری، سرمایه اجتماعی و شرایط سختی که جامعه با آن مواجه است و مجموعه‌هایی که گفتمان و نگاه خود را دارند همه اینها مواجه با جنگ را متفاوت می‌کنند و دریافت و پندار از جنگ مهم است؛ در واقع سرمایه اجتماعی و همبستگی وقتی شکل می‌گیرد که با شرایط و بسترهای تازه‌ای مواجه می‌شویم و نوعی آمادگی‌های تازه را بوجود آورده؛ اینکه سطح‌بندی این آمادگی‌ و همبستگی موجب شده که بنا به تصور ما وضعیت مثبت و بهتر و متفاوت شده است.

وی گفت: واکنش‌های متنوع مردم در طول جنگ شامل جست‌وجوی سلامت روان، جابه‌جایی مکانی، سکوت، پیروی از رسانه‌های مختلف، ترس، و بی‌اعتمادی بود و البته نمی‌توان توصیف یکسانی از آنها ارائه داد.

غفاری همچنین نسبت به برداشت‌هایی مبنی بر همبستگی تازه یا سرمایه اجتماعی در جامعه تردید داشت و آن را بیشتر نوعی همبستگی عاطفی و کوتاه‌مدت در سطح بین‌فردی دانست که برای تبدیل شدن به پدیده‌ای پایدار نیازمند تامل و الزامات بیشتری است.
این جامعه‌شناس خاطرنشان کرد: لزوم دیدن بهتر جامعه، شنیدن روایت‌ها و بازخوانی شرایط برای تحلیل دقیق اجتماعی برای گرفتن تصمیم‌های درست در برابر جامعه را برجسته ساخت.

درک شناختی از پدیده‌های جنگ نیاز به زمان دارد
«امیرحسین جلالی ندوشن» روانپزشک نیز در این نشست گفت: پدیده‌های جنگ برای اینکه به درک شناختی درآید به زمان و امکاناتی نیاز دارد و با سوژه‌های دیگر که دستخوش تغییرات بوده، متفاوت است.

وی با بیان اینکه ما نیازمند شیوه‌ای از عمل هستیم، اظهار داشت: این نشست‌ها به گفت‌وگوهایی از منظرهای مختلف می‌نگرد تا یک مدل قابل تفکری برای ارزیابی و شناخت به دست آید.

این روانپزشک با استناد به یادداشت‌های «نیل آلتمن» و «جودی دیویس» روانکاوان اجتماعی آمریکایی در مجله دیالوگ در مورد حوادث ۱۱ سپتامبر، گفت: در ۱۱ سپتامبر مردم آمریکا با مجموعه‌ای از رویدادهای غیرمنتظره و روایت هولناک بیدار شدند و این رویدادهای هولناک لزوما جهان را دگرگون نمی‌کنند، بلکه نگاه ما و تجربه‌مان از جهان که تغییر کرده، نه صرفا جهان به خودی خود.

جلالی ادامه داد: تروما، عرصه‌های امن را نفوذپذیر می‌کند و ما را مجبور به سازگاری با واقعیت‌هایی می‌سازد که پیش‌تر نادیده گرفته بودیم. جنگ ۱۲ روزه آنچه را که سال‌ها بر ما عارض شده بود، باورپذیر و روان جمعی ما را دگرگون کرد، جنگ مثل فجایع ظاهر شد اما سالهاست در کمین ما بود.

وی به تجربه شخصی خود به عنوان روانپزشک و روان‌درمانگر در تهران در طول جنگ ۱۲ روز اشاره کرد و گفت: در این مدت بیماران و حتی درمانگران، به دلیل آسیب‌پذیری حرفه‌ای پنهان شده، درخواست لغو جلسات می‌دادند یا فقط تماس تلفنی و سکوت را ترجیح می‌دادند.

جلالی ادامه داد: در بیمارستان روانپزشکی، بیماران سایکوتیک در ابتدا آرام به نظر می‌رسیدند، زیرا صدای انفجارها با وحشت همیشگی آن‌ها همسو شده بود، در حالی که جامعه درگیر نوعی پسرفت روانشناختی بود. موسیقی در بخش، نه برای شادمانی، بلکه برای جلوگیری از سکوت بود که به اندازه انفجار ترسناک می‌کرد.

وی به یک پناهگاه قدیمی بیمارستان اشاره کرد که به عنوان نمادی از یک واقعیت مهیب سرکوب‌شده، در این دوره دوباره به چشم آمد.
این روانپزشک افزود: جنگ نه تنها جسم، بلکه امکان بودن با دیگری و امکان اندیشه و هم‌اندیشه‌گی را نیز از بین می‌برد.

جلالی به نقل از جودی هرمان افزود: درمان تروما بازسازی رابطه‌ای است که در آن حضور، مهم‌تر از کلمات است. او بر نقش «شاهد بودن» (being witness) تأکید کرد که فراتر از مشاهده صرف است و نیازمند بیان راستین آنچه دیده شده است.

وی تاکید کرد: جنگ ۱۲ روزه، جهان را عوض نکرد، مواجهه ما را با جهان عوض کرد و وضعیت را برای درک بهتر، در داخل و در سطح بین‌المللی، دیدنی‌تر ساخت؛ شنیدن این تجربه‌ها برای ساختن روایت‌های کلان و تحلیل وضعیت فعلی حیاتی است.

 

 

 

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.