هر چند صاحبان اندیشه معتقدند نشاط پایدار و ارزشمندتر از شادی است

شادی می تواند کاذب هم باشد اما نشاط همیشه مثبت است

رقص و پایکوبی محلی زاگرس نشینان ریشه ی تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و حتی نظامی دارد
بطوری که در راستای وحدت و اتحاد در پشت به پشت هم زدن در جنگ ها بوده و حتی پایکوبی مقام شلانه که در آن همه ی سربازان و فرماندهان در زمان جنگ و زخمی شدن می لنگند تا فرمانده از طرف دشمن تشخيص داده نشود
پایکوبی دسته جمعی حس، حال و شور خاصی به افراد و تماشاگران می دهد
اما همین مردم سرزمین زاگرس در تعصب عاقلانه و نه جاهلانه، درغیرت و ناموس پرستی باز سرامدند
و برایشان سنگین است که هنر اصیل هلپرگه با ابتذال قاطی و ناخالص شود

اما چه شده است در یکی دو سال خیر این هنر دستخوش تحولاتی شده و جابجایی ارزش صورت گرفته است
و سخنرانی ها و خط و نشان ها هم افاقه ای نمی کند!!!
و این در حالی ست که طیف های مختلف و مسئولین کلیات شادی و نشاط را قبول دارند و ما مانده ایم و جزئیاتی بحث برانگیز!!!
لذا در این خصوص  بر آن شدیم  به خلاصه ای از نظریه های جامعه شناسان غربی در خصوص تغییرات اجتماعی بپردازیم

اندیشمندان اجتماعی معتقدند:
ارزش ها نیروی محرکه جامعه هستند و در واقع هدف ها را شکل می دهند
و در گذر زمان و رویش نسل های جدید ممکن است همان ارزش، دیگر ارزش نباشد
که این موضوع به دلایلی از جمله سرعت بالای تغییرات اجتماعی مبتلا به جامعه ی ما نیزهست
دورکیم معتقد است شرایط بی هنجاری ( آنومیک ) از ویژگی های یک جامعه ی در حال گذار است به طوری که هنجارهای پيشين به سستی گراییده و جامعه یک خلا ارزش ها و هنجارهای اجتماعی را تجربه می کند
مارکس می گوید ارزش های فرهنگی تابعی از روابط اقتصادی و تولیدی در یک دوره ی تاریخی خاص است
رابرت مرتن از جایگزینی ارزش ها صحبت می کند
زمانی مردم به ارزش های واقعی دسترسی نداشته باشند تغییر در ارزش ها بوجود می آید
گیدنز منشأ تغییر و دگرگونی در ارزش ها تضاد بین سنت و مدرنیته بیان می کند

جامعه ی امروز ما جزیی از کل و قسمتی از  کره ی زمین، که بواسطه بروز و و ظهور گسترده ی ارتباطات جمعی و مجازی باسرعت بالا و سرسام آوری در حال تغییر  است، هر چند جامعه ای با ارزش خاص خود باشیم
آیا می شود همچنان با روش ها و تفکرات سنتی، از تغییر و تحول جلوگیری کرد و اجازه نداد که فرهنگ و ارزش هایی که ما قبولشون داریم نه تمام افراد یک جامعه‌، دچار دگرگونی شوند؟
قطعا نه…
ما نخواهیم توانست بطور مطلق با فرهنگ مدرنیسم و پسا مدرنيسم، با امواج، باتغییر یا جابجایی ارزش ها مبارزه کنیم
تنها می توانیم جایگزین مناسب داشته باشیم و برای این موضوع هم تخصص لازم است هم تعهد و هم سرمایه گذاری، در غیر اینصورت با برنو به جنگ تانک رفتن است

ما باید برنامه داشته باشیم، وگرنه فرهنگ مهاجم جایگزین فرهنگ ما خواهند شد حتی از سر خودآگاهی نسل جوان نه ناآگاهی.

متناسب با جامعه ی در حال گذار تکلیف خود را با اندیشه های سنتی اجتماعی خویش روشن کنیم
برای موسیقی چکار کنیم؟
تکلیف کنسرت ها و برنامه‌های هنری چه می شود بالاخره ممنوع است یا آزاد؟
چرا در طول سال اجازه نمی دهیم انرژی ها  تخلیه شوند؟
برای جشنواره های هنری بومی _ محلی چه برنامه ای داریم
لابد می خواهیم بگوییم در چقا سبز برگزار کردیم و چند پرس استانبولی با ماست هم دادیم!!!
فرهنگ یک مقوله گسترده است آیا تنها به جنبه های  فرهنگی مورد نظر خود پرداخته ایم یا به کلیت یک فرهنگ مد نظر اقشار مختلف  جامعه؟

جوان نیاز به خودنمایی و خالی شدن بغض های مختلف خانوادگی، اجتماعی و طبقاتی دارد
برای خالی کردن کردن یک جوان برای دیده شدن یک جوان چکار کرده ایم؟
اصلا چقدر برای نشاط اجتماعی هزینه کرده ایم؟

بدون شک متغیرهای زیاد در موضوع داغ تغییرات اجتماعی و جابجایی ارزش ها تاثیر گذارند
تحصیلات، طبقه اجتماعی، تعداد اعضای خانواده، وسایل ارتباط جمعی، عملکرد مسئولین و متغیرهای جنسیتی
برای ازدواج جوانان شعار می دهیم یا عمل می کنیم یا فقط امر و نهی
جامعه ای که فاقد طبقه ی متوسط باشد و تنها متشکل از طبقه دارا و ندار باشد خطرناک نیست؟
بدون شک شادی های مختلط آنچنانی نه شادی هستند و نه مورد تایید اکثریت اقشار این ها شورشِ شادیند
ادامه دارد …