- نویسنده : تحریریه ایلام فرهنگ صنعت
- ۱۳ آبان ۱۴۰۳
- کد خبر 12674
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
لحظات سختی است
چشم در چشم، رخ در رخ و سینه به سینه ی حریف که می شوید
فرقی ندارد قوی باشد یا ضعیف
نامدار باشد یا بی نام
لحظات آسانی نیست
جنگ است بین ماندن و نماندن
آنگاه که به پل حریف می روید
غم بزرگی روی سینه ات سنگینی می کند
تنهاترین تنهایی
خود می مانی و خودت
و گاهی خودت و خدایت
بین دو راهی ضربه شدن و راحت شدن
اما یک عمر حسرت
و مقاومت کردن و سربلندی می مانی
از بیرون از تشک
در هیاهوی آزار دهنده ی تماشاگران
و سایه سنگین داور
صدایی ضعیف تو را نهیب می زند
صدای رفیقت یا مربی ت
رفيق خوب همیشه به دادت می رسد
آن هم رفيق های قدیم
نه امروزی که تنها لاف رفاقت می زنند
از کنار تشک کوچ ت می کند
فریاد می زند
مقاومت کن …
تو می تونی …
اندکی دل گرمی و انرژی در جان زخمی و تن خسته و بریده ات تزریق می شود
ناگهان به خودت که می آیی
از ضربه شدن در رفتی
و سرپا باز یک آغاردیگر
باز امید
باز زندگی
و باز مبارزه
هر چند تیلور در پایان کشتی ش بر لشکری پیروز شد
اما قصه ی پایانی ش پُر از اندوه بود
قصه ی تیلور و یزدانی هم به پایان رسید
تیلور اندوهگینانه به یزدانی گفت:
این پیشرفت بدون تو ممکن نبود
و دنیا متوقف می شد تا رقابت ما را ببیند و من قسمتی از این رویداد بودم
وعلت تلاش های من حول محور کشتی وجود تو بود
و انگیزه مسابقه با تو مرا هل می داد
آری
گاهی می شود با هم جنگید و زیبایی را هم خلق کرد
گاهی یک دشمن قوی تو را قوی می کند و اندکی تدبیر تو بجای نابودی، ماندگار و جاودانه خواهيد شد
افسوس که زورمدارن بی اخلاق و يهوديان دنیا طلب که در طول تاریخ بشر بر خدا هم شوريده اند بر دنیای امروز ما انسانها دست درازی کرده و جنگ خونین را جایگزین رقابت شیرین کرده اند و پول را جانشین مدال و افتخار
و مادی گرایی را بر انسانی ت ترجیح داده اند
















