- نویسنده : تحریریه ایلام فرهنگ صنعت
- ۲۱ مهر ۱۴۰۴
- کد خبر 18454
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
علیرضا معراجی
لاوین دخترک چهارساله ایلامی با الا یا ایها الساقی شروع کرد
و نجم الدین موسی نژاد با آرتیمانی:
دماغم زمیخانه بویی کشید
حذر کن که دیوانه، هویی کشید
دو ساعتی با حافظ و عبدالحمید کرمی بودیم
گاهی نمایش روزهایی که بوی کهنگی و دلتنگی می دادند
و تصویری از یک مرد روابطعمومی که رسانه ای هم بود
مرحوم ماشاءالله رشنوادی
حیدری مدیر کل کتابخانه ها هم مطلع کلامش با حافظ بود
در ازل پرتوِ حسنت زتجلی دم زدم
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زدم
نوبت به مهمان اصلی رسید
دکتر عابدی ها
گر بُوَد عمر، به ميخانه رَسَم بارِ دگر
بجز از خدمتِ رندان نکنم کارِ دگر
مهمان برنامه گریزی به مهمان نوازی ایلامی ها زد و از خش بش کردن راننده از فرودگاه تا محل اسکان گفت که گویی سالهاست تو را می شناسد
و آهی از نهاد دوستی بلند شد که رسم مهمان نوازی ما ایلامی ها کاری پسندیده است اما ای کاش با خودمان هم خوب باشیم!!!
و خدای گسترده مهر و پيوسته مهر را سپاس که حافظ حافظه ی ما ایرانیان است
او گریزی به افرادی زد که حافظ دوستشان ندارد و منتقد آنهاست!!!
زاهد خلوت نشین، دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت، با سر پیمانه شد
و یا ضمن بر حذر کردن از دوستی با حسودان
می فرمايد:
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که وابینی خیر تو در این باشد
حافظ در کنار تقبیح اقشاری از جامعه و صنف های دیگر را دوست دارد
آزادگان و عاشقان را، طبیعت را و جوانمردان را
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش
با این حال و با وجود روزگار مدرن ما و عصر دانایی
حافظ اگر در امروز ما حضور داشت
خیلی ها بر او می تاختند
حسودان، مغرضان، بداندیشان و کج انديشان
شاید هم یک پایش در دادگاه کیفری بود و پای دیگرش در دادگاه خانواده !!!
حافظ اگر در روزگار ما بود
خیلی ها از اوشکایت می کردند
و بدون شک بانک ها !!!
که به قول حافظ
مباش در پی آزار و هر چه خواهی بکن!!!
امروز درمحفل حافظ رسانه ها هم و طبق معمول مظلومانه رديف آخر
و در کلام تعدادی از مدیران که نام پرطمطراق هم کیشان خود را می آوردند در جرگه سایر حاضرین قرار گرفتند!!!
طبق معمول بهادر مرادخانی با صدای خاص خود باز زیبا خواند و از حافظ خواند
و از روزهای نا مهربان جنگ هم یاد کرد
نوار کاست، حافظ و شجريان
چه می شد که مدیران ما شاعر بودند و مرام ادیبان سرزمين ایران را داشتند
که جوانان این سرزمين نا امیدانه نگویند:
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
در ادامه معاون سیاسی حرفی زد که به دل نشست:
اگر از تعریف خوشمان بیاید بدون شک مریضیم
و عبدالحمید کرمی سردبیر هفته نامه ی پیک که این محفل عاشقانه به مدد اندیشه ی عالمانه ی ایشان شکل گرفته باز از حافظ گفت:
حضور محفل انس است و دوستان جمعند
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
و در پایان
از ۲۳ جلد در طول ۳۴ سال هفته نامه پیک ایلام رونمایی شد
و در آخر حافظ ماند و تنهایی ش
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
غرق اندیشه ی ناب، مستِ می شعر حافظ و غزال خوش خرام غزلش بودم
ناگهان پیامکی دریافت کردم
که با تمام وجودم تو ذوقی خوردم
خانمم بود…
در مسیر برگشت با خودت نان بیاور…!!!
https://ilamfarhangsanat.ir/?p=18454
















