×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : دوشنبه, ۵ آبان , ۱۴۰۴  .::.   برابر با : Monday, 27 October , 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
پرسپولیس «معلم انشاء» نمی‌خواهد/ هاشمیان چوب نداشت، علی پروین هم نشد!

به گزارش ماناسپهر و به نقل از ایرنا، تنها بعد از پایانِ هفت هفته از لیگ برتر، افسوس می‌خوریم که چرا وحید هاشمیان در ابتدای فصل به پیشنهاد سرمربیگری در پرسپولیس پاسخ مثبت داد و کلمه‌ی «بله» از زبانش خارج شد. در بزرگی این پیشنهاد هیچ شکی وجود ندارد؛ یک صندلی مهم که شاید هر کسی نتواند به آن بی‌توجه باشد و از نشستن بر روی آن بگذرد اما انتظار داشتیم هاشمیان یک تفاوتی با بقیه داشته باشد که متأسفانه نداشت.

سرمربیگری در پرسپولیس به آیتم‌های بسیاری نیاز دارد؛ شما به جز اینکه باید به لحاظ فنی در سطح بالایی باشید، در مدیریت بازیکنان نیز نیازمندِ تجربه هستید. به زبان عامیانه باید بتوانید یقه‌ی بازیکنان را بگیرید، دریده باشید و این دریده‌گی را طوری استفاده کنید که ستاره‌ها از شما حساب ببَرند و حرف‌تان را بخوانند.

وحید هاشمیان شخصیت مبرایی دارد؛ جنتلمن است و محترم اما آیا یک انسان والا به خودی خود می‌تواند سرمربی موفقی برای پرسپولیس باشد؟ پاسخ قطعاً «منفی» است. نتیجه‌ی جوابِ مثبت هاشمیان به پیشنهاد پرسپولیس، همین نتایجی است که می‌بینید و البته رختکنی که یکی خودش را به مصدومیت می‌زند و آن یکی در حد و اندازه‌های حتی لیگ برتر بازی نمی‌کند.

در تمام دنیا، وظیفه‌ی سرمربی این نیست که در تمرینات کُنز بچیند، سوت به دست بگیرد و قضاوت کند و یا بغل پا را به بازیکنان آموزش بدهد. بله، این کارها را اغلب، دستیاران انجام می‌دهند و سرمربی باید چالش‌های بزرگتر را مدیریت کند. چالش‌هایی مثل اینکه بازیکن چرا بازی نمی‌کند، تیم چرا یکدست نیست و البته چطور می‌توان با ستاره‌ها ارتباط برقرار کرد.

در پرسپولیس، هاشمیان چالش‌های دیگری هم داشت؛ مانندِ انتقادهای همیشگی پیشکسوتان که از ابتدای فصل و هر هفته به او می‌پَریدند و نقدش می‌کردند. فنی و غیرفنی هم تفاوتی نداشت؛ آنها وحید را کوبیدند، تنها به این دلیل که فکر می‌کردند او در حد و اندازه‌های نیمکتِ سرمربیگری پرسپولیس نیست. و یا اینکه شاید جای آنها را اشغال کرده است.

وحید، نه بلد بود پاسخی بدهد و نه اهل جنگ بود. او که در نظم و انضباطِ فوتبال آلمان پرورش یافته، به حدی در این افکار غرق شد که فکر می‌کرد هر دستوری به بازیکنان بدهد، آنها می‌گویند «چشم» و آن را اجرا می‌کنند. فارغ از اینکه بداند نوعِ دستور در فوتبال ایران و آلمان با یکدیگر متفاوت است؛ آنجا باید ساده، صریح و محترمانه صحبت کرد اما اینجا دقیقاً برعکس‌اش.

برای هاشمیان که تجربه سرمربیگری در ایران را نداشت، بهتر بود کارش را در باشگاه کوچکتری آغاز کند، پله‌ها را یکی یکی بالا بیاید و بعد از مدتی به نیمکت بزرگِ پرسپولیس برسد. او قطعاً نمی‌دانست که این نوع مکالمه در پرسپولیس یا در ابعاد بزرگتر که فوتبال ایران است جواب نمی‌دهد. مثلاً چنین مکالمه‌ی محترمانه‌ای: «توپ را که در اختیار گرفتید، لطفاً آن را برای آقای علیپور ارسال کنید!»

سرمربی پرسپولیس باید چوب به دست بگیرد تا بازیکنان بدانند و به این نکته پی ببَرند که او بی‌رحم است و بی‌انضباطی‌های گاه و بیگاه‌شان را برنمی‌تابد. این همان رفتاری است که علی پروین و امیر قلعه‌نویی، چندین دهه انجامش دادند و موفقیت‌های مختلفی را با اتکا به آن تجربه کردند.

شاید این جملات اولین بار نیست که به گوش هاشمیان رسیده باشد و احتمالاً آخرین بار هم نخواهد بود. با تمام احترام به مهاجم اسبق فوتبال ایران، او کاریزما نداشت و بازیکنان ایرانی که هوش بالایی دارند، خیلی زود به این نکته پی بُردند. آن وقت دیگر حرفش را نخواندند و اوضاع همین شد که حالا می‌بینید. فوتبال ایران «معلم انشاء» نمی‌خواهد که رفتار مودبانه با بازیکنان انجام بدهد؛ کسی می‌خواهد که بازیکنان را شلاق بزند و از آنها به بهترین شکل ممکن استفاده کند.

درباره‌ی کاریزما، برای شما مثالی می‌زنیم. مثال به نقل از یکی از بازیکنان قدیمی تیم ملی است: «مارک ویلموتس تازه به ایران آمده بود و ما در اولین تمرین شرکت کردیم. در بازی درون‌تیمی، توپ زیر پای یکی از مهاجمان بزرگ تیم ملی بود که ویلموتس سوت خود را به نشانه‌ی توقف بازی به صدا در آورد. آن مهاجم به نشانه‌ی اعتراض، توپ را برداشت و به زیرِ آن زد؛ طوری که تا ارتفاع زیادی به هوا رفت. ویلموتس واکنشی نشان نداد و برخوردی نکرد. آنجا فهمیدیم که او کاریزما ندارد و نمی‌تواند رختکن را مدیریت کند.»

آنچنان که باید از اردوی پرسپولیس خبر نداریم اما شنیده‌ایم که اتفاقاتی شبیه به این، کم رخ نداده و هاشمیان در جایی که باید کاریزمای خود را نشان می‌داد و برخورد می‌کرد، محترمانه رفتار کرده است. این برخوردِ مودبانه شاید در تمام دنیا جواب بدهد اما در فوتبال ایران نه. به‌خصوص در مواجهه با بازیکنان باهوشی که در نخستین تمرین تیم ملی فهمیدند ویلموتس کاریزما ندارد.

برای وحید هاشمیان مرثیه نمی‌نویسیم؛ تنها نقدی که وارد می‌کنیم این است که ابتدا نباید پیشنهاد سرمربیگری در پرسپولیس را می‌پذیرفت و دوم برخورد سخت‌تری با بازیکنان انجام می‌داد. او، نه در اولی موفق بود و نه دومی. نتیجه‌اش را حالا مشاهده می‌کنیم؛ رسم‌ِ نانوشته‌ی فوتبال ایران. شبیه علی پروین و امثال او که نباشی، موفق نمی‌شوی و حالا این اتفاق برای وحید رخ داده و متأسفانه او به درهای خروج از پرسپولیس نزدیک شده است. خروجی که شاید هیچ‌گاه بازگشتی نداشته باشد و البته حیف که اینگونه است.

 

 

 

 

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.